وبلاگ
از سلول تا طناب های نامرئی

تیتر های این مقاله
از سلول شروع میکنیم، کوچک ترین واحد سازنده هر موجود زنده ایی که شعور دارد و هوشمند است.
چه طور ممکن است که وقایع درون سلول تصادفی رخ دهند در حالی که خود یک موجود باهوش و صاحب تدبیر است؟
چگونه ممکن است که یک سلول با کل در ارتباط نباشد و به طور مجزا به حیات خود ادامه دهد؟
خودمان را جای یک سلول بگذاریم…
چگونه ممکن است که ما به عنوان یک انسان که دارای هوش و تدبر هستیم به صورت تصادفی با خودمان و جهان هستی در ارتباط باشیم؟
چگونه ممکن است بتوانیم خودمان را از جهان هستی و هر آنچیزی که در آن است جدا کنیم و تصور کنیم که تنها هستیم و هیچ گونه ارتباطی با جهان پیرامون خود نداریم؟
ساز و کار جهان هستی این چنین است، که در عین وحدانیت، با پیرامون خود در ارتباط هستیم، این راه و رسم رشد یافتن و گسترش است، چه بخواهیم و متوجه آن باشیم و چه از آن آگاه نباشیم…
این ارتباط دو سویه همواره وجود دارد هر چند که نامرئی باشد.
در فضای داخل سلول شبکه ایی از فیبر ها و میکروفلامنت هایی شبیه به یک شبکه در هم تنیده ایی از ریشه های یک درخت وجود دارد که به این شبکه سیتو اسکلت (cytoskeleton) یا اسکلت درون سلولی میگویند. از طریق این شبکه درهم تنیده درون سلولی ، هر سلول میتواند ساختارش را حفظ کند و مقاومت داشته باشد، همچنین به صورت کاملا هدفمند و برنامه ریزی شده اطلاعات شیمیایی را در درون خود انتقال دهد.
اسکلت درون سلولی از طریق مولکول هایی به نام اینتگرین(integrin) با فضای خارج سلولی در ارتباط است.
به فضای خارج سلولها ماتریکس خارج سلولی میگویند به طوری که هر سلول نه تنها دنیای درونش با دنیای بیرونش در ارتباط و همواره در حال انتقال اطلاعات است،بلکه میتواند با سلولهای دیگر در هر جایی از بدنمان در ارتباط باشد.
یک شبکه ایی بسیار گسترده و پیچیده ایی را تصور کنید که تمام سلول های بدن با یک دیگر در ارتباط هستند و مدام اطلاعات بینشان رد و وبدل میشود.
به محض قطع شدن این ارتباطات، بیماری نمایان میشود.
سلامتی یعنی با کل در ارتباط بودن و اگر به هر دلیلی ارتباطمان را با کل قطع کنیم قطعا به بی راهه کشیده خواهیم شد.
اسکلت درون سلولی و ماتریکس خارج سلولی با میکروسکوپ های الکترونی قابل رویت هستند، اما انسان ها از طریق طناب هایی نامرئی که تنها با قلبمان میتوان آن را حس کرد با خودمان و جهان هستی در ارتباط هستیم، شاید به همین دلیل است که باور کردن این ساز و کار برایمان سخت است و شاید دلیل تفاوت در نتایج بین انسانها همین است ، آنهایی که این ارتباطات را باور کرده اند و همواره در حال بهبود آن هستند و آنهایی که به این جریان آگاهی ندارند و یا اگر هم آگاهی دارند آن را جدی نگرفته، حاضر به تغییر خود نیستند و روابط خودشان را با خود و جهان هستی بهبود نمیدهند.
ما جدا از کل نیستیم
ما در عین وحدانیت و قائم به ذات بودن ، با جهان هستی هر لحظه در ارتباط هستیم و اگر به هر دلیلی ارتباطمان را با دنیای درونمان و دنیای بیرونمان قطع کنیم به ناکجا آباد خواهیم رسید.
به طناب های نامزئی مان باور داشته باشیم.
نمسته