وبلاگ
آگاهانه زندگی کنیم و زنده باشیم
تیتر های این مقاله
بیایید به افکاری که در طول روز به آنها توجه می کنیم و آنها را مدام با خودمان تکرار می کنیم ،آگاه شویم. اغلب افکار یا از جنس آینده هستند که به ما حسی از ترس و نگرانی می دهند و یا حسی از امیدواری که باعث میشوند در انجام کارهایمان عجله کنیم که این عجله کردن ها ما را از لذت بردن از مسیر دور می کند و باعث میشود که ما تنها به نتیجه کار ها توجه کنیم و چه بد میشود اگر نتایج آن طور که ما میخواهیم پیش نروند، آن زمان مدام خودمان را سرزنش خواهیم کرد و در یک سیکل معیوب از تجربه احساسات ناخوشایند دست و پا خواهیم زد.
گاهی افکار از جنس گذشته هستند که به ما حسی از غم و افسردگی می دهند. در اغلب این موارد ما پشیمان هستیم از عملکردمان، خودمان را مدام سرزنش می کنیم، احساس گناه به ما دست می دهد و مجدد ما وارد یک سیکل معیوبی از افکار و احساسات ناخوشایند میشویم که گاهی بیرون آمدن از این سیکل بسیار دشوار می شود.
همچنین گاهی اوقات با خودمان در ذهنمان مدام گفت و گو در مورد موضوعات مختلف میکنیم، که به اصطلاح به آن Mental Chattering می گویند. به این معنا که با یک حجم زیادی از افکار مواجه میشویم که ممکن است تجربه های احساسی مختلفی را برای ما ایجاد کنند مانند افکار مثبت، منفی و یا خنثی . این self-talk یا گفت و گو هایی که با خودمان در طول روز انجام میدهیم در بسیاری از مواقع ناخودآگاه هستند و اصلا از آنها آگاهی نداریم به همین دلیل این افکار و گفت و گو ها به هر جا که بخواهند ، ما را با خود می برند.
چه قدر در طول روز با خودمان این جملات را تکرار می کنیم:
الان کجا هستم؟
در حال انجام چه کاری هستم؟
چه احساسی دارم ؟
چه چیزی یا چیزهایی توجه من را به خودش جلب کرده است؟
این مکث کردن ها و سوال پرسیدن ها در حین انجام یک فعالیتی مثل مطالعه کردن، صحبت کردن با کسی، انجام کارهای خانه و…. کمکمان میکند که در این لحظه ، در لحظه حال حضور پیدا کنیم.
همه ما میدانیم که زمان گذشته دیگر وجود ندارد و تنها اثرات آن در زندگیمان و یا افکارمان به جا مانده است که البته میتوانیم آنها را به مرور تغییر دهیم و زمان آینده هنوز نیامده است و واقعیت ندارد.
تنها چیزی که باقی می ماند همین لحظه است تنها چیزی که میتواند آینده ما را بسازد (آینده می تواند یک ثانیه بعد یا یک دقیقه بعد و یا حتی یک سال بعد باشد فرقی ندارد.آینده ،آینده است چیزی که هنوز نیامده و ما آن ار تجربه نکرده ایم) آگاهی داشتن از این لحظه است ،آگاهی داشتن از افکار و احساساتی که ما در هر لحظه آنها را تجربه می کنیم.
سوالی پیش می آید
چگونه میتوانیم از این همه افکار و احساساتی که در هر لحظه تجربه میکنیم آگاه شویم و در مرحله بعد آنها را به سمت افکار و احساسات خوشایند سوق دهیم؟
در ابتدا باید بخواهیم که افکارمان را ببینیم و احساستمان را متوجه شویم. در اولین قدم باید درک کنیم که رمز داشتن آرامش و داشتن زندگی با کیفیت تر تغییر دادن افکار و احساسات در جهت ایجاد احساس لذت و شادی است.
بعد از گذر از این مرحله کافی است که هر بار با دیدن گفت و گو های ذهنی ،بخواهیم ذهنمان را سر گرم موضوعی جدید بکنیم ،زیرا ذهن نمیتواند همزمان بر روی چندین موضوع تمرکز داشته باشد.
در یوگا یکی از بهترین کارهایی که میتوان انجام داد تا ذهنمان بر روی موضوع دیگری تمرکز یابد ، توجه کردن به تنفسمان است.
در لحظه زمانی که به رفت و امد هوا از نوک بینی آگاه میشویم ذهن آرام میشود و فضایی خالی در آن ایجاد میشود.
میتوانیم این کار را در شرایط عادی در طول روز تمرین کنیم. منظورم این است که در طول روز در حین انجام کارهایمان گاهی مکث کنیم و تنفس کردنمان را ببینیم و به آن توجه کنیم.
میتوانیم به مرور این کار را در شرایط بحرانی در روزمره زندگی تمرین کنیم و در آن مهارت لازم را به دست آوریم.
بعد از گذر از این مرحله ،فضایی در ذهنمان باز میشود ،فضایی خالی ، سیستم عصبی مان آرام میشود و ما فرصت پیدا میکنیم که به چیز هایی دیگر فکر کنیم. در این صورت از آن سیکل معیوب بیرون می آییم و خودمان را در فضایی دیگر تجربه میکنیم. کم کم نسبت به خودمان شناخت پیدا میکنیم. به خودمان نزدیک تر میشویم. میتوانیم خودمان را در شرایط مختلف در زندگی راحت تر تجزیه و تحلیل کنیم و در نهایت انتخاب کنیم که به چی چیز هایی توجه کنیم، چگونه فکر کنیم ، احساس کنیم و زندگی کنیم.
تنها دلیل به دنیا آمدنمان همین است.
آگاهانه زندگی کنیم.
زنده باشیم و پویا…