وبلاگ
ما چیزی جدا از سلول هایمان نیستیم
تیتر های این مقاله
سلول ها هوشمند و هدفمند هستند. همه آنها به طور ذاتی ترجیح میدهند که در محیطی وارد شوند که بقایشان تضمین شود ، بنابراین با تحلیل داده ها و واکنش های رفتاری مناسب، راه درست را انتخاب میکنند و بقای خود را تضمین میکنند.
سلولها به عنوان یک کل ، به عنوان یک واحد زنده دارای شعور و آگاهی، از تجربیات خود که توسط محیطشان به دست آورده اند بهره می برند، خاطرات سلولی را درون خودشان می سازند و سپس آنها را به نسل بعد خود انتقال میدهند.
ساخت خاطره را میتوان در سلولهای سیستم ایمنی مشاهده کرد.
زمانی که عاملی بیگانه وارد بدنمان میشود، یک سلول ایمنی نابالغ وارد عمل میشود، سلول نابالغ درست مثل انسانی است که ذهن مبتدی دارد(beginner mind)، این سلول نابالغ برای مقابله با عامل بیگانه پادتن میسازد که برای ساخت آن باید ژن های خود را تغییر دهد و ژن های جدیدی با عملکرد جدیدی را تولید کند. در قدم اول این تغییرات در هسته سلول نابالغ رخ میدهد. سلول با گردآوری قطعات مختلفی از ژن های مختلف به صورت تصادفی( گردآوری اطلاعات) ،آرایه ایی از ژن های مختلفی را به وجود می آورد که هر کدام از آنها شکل منحصر به فردی از پادتن را میسازند.
پادتن ساخته شده نتیجه تغییراتی است که سلول در هسته خود ایجاد کرده است . حال زمان آن رسیده است که پادتن با نزدیک ترین پروتئین مکمل خود، در سطح عامل بیگانه مواجه شود و بر روی آن اثر بگذارد و آن را از بین ببرد، در این هنگام سلول فعال میشود…
تازه شروع راه است سلول از این فرصت استفاده میکند تا بتواند پروتئین ساخته شده خود را اصلاح کند و موثر ترین شکل ممکن را برای مقابله با آن ارائه دهد. در نهایت سلول ژنی را انتخاب میکند که پروتئین آن بهترین عملکرد را داشته باشد تا بتواند با عامل بیگانه مقابله کند.
سلول ها این ژن های تغییر یافته را در خود حفظ میکنند، خاطره ایی از آنها در خود می سازند و آن را به سلول های دیگر انتقال میدهند، آنها یاد میگیرند که اگر بار دیگر با همان عامل بیگانه مواجه شدند چگونه رفتار و با آن مقابله کنند. آنها مطالب بسیاری را در این باره از محیطشان آموختند و به حافظه خود سپردند.
این دستاورد عظیمی است که هر سلول نابالغ ایمنی میتواند به دست آورد زیرا بقای آن به این دستاورد وابسته است.
سلولها به واسطه این ساز و کارها، یادگیری ها ، تغییر کردن ها، عمل کردن ها و نتیجه گرفتن ها تکامل می یابند.
سلول ها به طور ذاتی هوشمند هستند و برای بقا هوشمندانه و خردمندانه عمل میکنند.
ما چیزی جدا از سلول هایمان نیستیم…
برداشت شما از این داستان چیست؟
آیا میشود خودمان را جای سلولی بگذاریم که در این داستان آمده است؟